سفارش تبلیغ
صبا ویژن


*+* شیرین بی فرهاد *+*

سلام ..

حتما میگید چرا همش اینجوری سلام می کنم ..

آخه من سلام کردن رو دوست دارم ..

برای همین دوباره میگم ..

با صدایی که به گوش همه ی مهربونا برسه ..

****** سلام مهربونا  ******

این چند روز را بیکار بودم .. فتم تا وقت دارم براتون بنویسم ..

آخه منو شرمنده کردید و بهم سر میزنید ..

******************************************

چه رنجی میکشد آن کس که انسان است و سرشار از احساس است .

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است ..

******************************************

این قطعه رو تقدیم می کنم به همه ی کسانی که دوستشون دارم ولی ازشون دورم ..

 (( مادربزرگ مهربونم .. خاله هام و دوستای عزیزم ))

 

                    biya ke moontazeretam azizam ....     

******************************************

خیلی وقته دیگه بارون نزده

رنگ عشق به این خیابون نزده ..

خیلی وقته ابری پرپر نشده ..

دل آسمون سبکتر نشده ..

ابر چشمام پر اشک ای خدا ..

وقتشه دوباره بارون بزنه

خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده ..

بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست ..

کوه غصه از دلم رفتنی نیست ..

حرف عشق تورو من به کی بگم ؟؟

همه حرفا که آخه گفتنی نیست ..

*****************************

در قمار زندگی من باختم ………

              بس که تک خال محبت بر زمین انداختم

****************************

دختر و بهار

دختر کنار پنجره  تنها نشست و گفت

ای دختر بهار حسد میبرم به تو

عطر و گل و ترانه و سر مستی تو را  

با هرچه طالبی به خدا می خرم ز تو  

*****************************

واقعا کاش میشد که ما هم شادی و نشاط بهار رو می خریدیم .. J

*********************

دخترک خنده کنان گفت  که چیست ...

راز این حلقه ی زر ..

راز این حلقه که انگشت مرا .. این چنین تنگ گرفته است به بر ...

مرد حیران شد و گفت ..

حلقه ی خوشبختی است ، حلقه ی زندگی است ..

***************************************

روزها رفتند و من دیگر ..

خود نمی دانم کدامینم ..

آن من سرسخت مغرورم ..

یا من مغلوب دیرینم ؟ ..

بگذرم از سر پیمان ...

می کشد این غم دگر بارم ..

می نشینم شاید او دگر بار آید ..

عاقبت روزی به دیدارم ..

*********************

امشب ازآسمان دیده ی تو ..

روی شعرم ستاره میبارد ....

در سکوت سپید کاغذ ها ..

پنجه هایم جرقه می کارد ...

شعر دیوانه ی تب آلودم ..

شرمگین از شیار خواهش ها ..

پیکرش را دوباره می سوزد ..

عطش جاودان آتش ها ..

آری آغاز دوست داشتن است ..

گرچه پایان راه ناپیداست ..

من به پایان دگر نیندیشم ...

که همین دوست داشتن زیباست ..

از سیاهی چرا حذر کردن ..

شب پر از قطره های الماس است ...

****************************

دوستای عزیز و خوبم .. همه ی شما که محبت  رو میشناسید ..

خوشحالم می کنید اگه بگید چه مطالبی بزارم تا شما خوشتون بیاد ..

ممنونم که مطالبمو خوندید ..

امیدوارم همیشه سلامت باشید و ابر خوشبختی تا ابد  روی زمین زندگیتون بباره ..

به خدا میسپارمت ای دوست ..

خدا حافظ ...


نوشته شده در یکشنبه 86/2/9ساعت 3:47 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

دوباره سلام ...  

سلامی که همیشه باهاش به یادم بیفتید ..

سلام مهربونای دنیا ..

سلام به شماهایی که دوستی و عشق رو میشناسید ...

آدم وقتی دلش میگیره و تنها میشه رو میاره به نوشتن ..

مثل من .. که با همه ی مشکلا و درسام بازم می نویسم ..

                            baraye hameye mehrabona

***************************************

اولین مطلب از تنها ترین تنهای زمین ... فروغ فرخزاد ..

****************************************

همه می دانند.....

همه می دانند ......

که من و تو از آن روزنه ی سرد و عبوس..

باغ را دیدیم ...

و از آن شاخه ی بازیگر دوردست ..

سیب را چیدیم ..

همه می ترسند .!!!

همه می دانند .. اما من و تو ...

به چراغ و آب و آینه پیوستیم ..

و نترسیدیم ..

همه می دانند ..

همه می دانند ...

ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان..

ره یافتیم ..

ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم ..

در نگاه شرم آگین گلی گمنام..

و بقاء در یک لحظه ی نا محدود که دو خورشید به هم خیره شدند ...

*****************************************

دلتنگیهاتو بردار .. به روی قلبم بذار ..

تکیه بده به شونه ام .. توی این مسیر دشوار ..

اگه منو نمی خوای .. حرف دلم رو گوش کن ..

فقط برای یک بار .. بعدش خدا نگهدار...

.. بعدش خدا نگهدار...

تنهایی خیلی سخته .. وقتی چشام به راهه..

وقتی که شب سیاهه.. وقتی بدون ماهه ..

تنهایی خیلی تلخه .. وقتی که بی تو هستم ..

تنها می مونه دستم .. با این دل شکستم ..

دلتنگیهامو بردار .. پیش خودت نگهدار...

هروقت که تنها شدی.. منو به یادت بیار ..

داری میری نمی خوام .. وقت تو رو بگیرم ..

این حرف آخره من .. دوستت دارم ..

دوستت دارم می میرم ...

تنهایی خیلی  درده ..اگه نیای توی خوابم ..

وقتی توی اضطرابم .. تو هم ندی جوابم ..

تنهایی خیلی سرده ... وقتی پیشم نباشی ..

آتیشم نباشی.. بیدار می شم نباشی ..

تنهایی خیلی سردمه ...

****************************

کاش بدونی ماتم دنیام .. بی تو فقط گریه می خوام ..

کی میدونه این حسرتهام ..چه کرده با روز و شبام ..

توی زندگیم یه دنیایی..

من کابوسم .. تو رویایی...

یه پاییزم .. تو بهاری ...

من یه مرداب .. تو دریایی...

************************************

و باز هم از شاعرانه های تنهایی .. فروغ...

***********************************

در غروبی ابدی ....

روز یا شب ؟؟

ای دوست .. غروبی ابدیست ...

با عبور دو کبوتر در باد ...

چون دو تابوت سپید ..

 

سخنی باید گفت ..

سخنی باید گفت ...

دل من می خواهد ، با ظلمت جفت شود ..

سخنی باید گفت ..

نگاهم ..

مثل یک حرف دروغ ..

شرمگین است و فرو افتاده ..

م نبه یک ماه می اندیشم ..

من به یک حرفی در شعر ..

من به یک چشمه می اندیشم ..

من به وهمی در خاک ..

من به بوی گندمزار ..

من به معصومیت بازی ها ..

...به تو می اندیشم ...

************************

فکر کنم برای این سری بس باشه ..

خیلی ممنونم که تحمل کردید و منو شرمنده کردید

باز هم به من سر بزنید .. خوشحال میشم ..

همیشه و همه جا موفق باشید .. مهربونای دنیا ..

خدا حافظ J

 

 

doset daram ziyaaaaad,,,:*
نوشته شده در شنبه 86/2/8ساعت 7:4 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

سلام به همه ی مهربونای دنیا .

شروع می کنم با نام  خدایی که اشک را  آفرید تا دنیای عشق آتش نگیرد

با نام خدایی که تنهایی را آفرید تا ما قدر دوستی ها را بدانیم .

با نام خدایی که عشق را آفرید تا ما قدر محبت و مهر را بدانیم

 

اول می خوام با شعری از سهراب سپهری عزیز غریب ترین شاعر  شروع کنم 

 

****************************************************

زندگی .

زندگی جذبه ی دستی است که می چیند ..

زندگی نوبر انجیر سیاه ، در دهان گس تابستان است

زندگی ، بُعد درخت است به چشم حشره...

زندگی تجربه ی شب پره در تاریکی است ...

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد ...

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد

زندگی دیدن یک باغچه از شیشه ی مسدود هواپیماست

خبر رفتن موشک فضا ، لمس تنهایی " ماه "

فکر بوییدن گل در کره ی دیگر

زندگی شستن یک بشقاب است ...

زندگی یافتن سکه ی ده شاهی در جوی خیابان است ...

زندگی مجذور آینه است ...

زندگی گل به توان ابدیت...

زندگی ضرب زمین در ضربن دل ما ....

زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفسهاست ....

هر کجا هستم باشم ،

آسمان مال من است ....

پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است ...

من نمی دانم که چرا گویند : اسب حیوان نجیبی است ..

و چرا در قفس هیچکی کرکس نیست ؟؟؟

گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد ؟؟

چشمها را باید شست .. جور دیگر باید دید ...

****************************************

بهم بگو دلت میاد
باز بری تنها بمونم
بهار بیاد و من برات
از لب پاییز بخونم
اگه بری دلواپسم
میشکنم از نبودنت
دستای سردم تا ابد
جایی نداره روو تنت
تنهام نذار دلت میاد
کنار من نباشی
حالا که من دوست دارم
نگو که می خوای جدا شی

بگو اگه دلت میاد
قصه رو مختصر بگم
دل داره غصه می خوره
از دله در به در بگم
از دله در به در بگم
اما اگه عاشقمی
تا آخرش بمون برام
خداحافظی کن با همه
فقط به من بگو سلام

**********************

چی می شد ؟؟
چی  می شد اگه می شد .. خط روی اسمم نکشی ...

تو بیا که لحظه هام .. بی تو خسته ی خستن ..

چه کنم که خنده هام .. روی لبهام شکستن ..

تو بزار که شعر من از تو رنگی بگیره ..

تو نزار که عاشقت از دلتنگی بمیره ..

چی میشد .. اگه میشد که با من همصدا بشی ...

چی میشد .. دوباره مال من بشی ..

اگه میشد خط روی اسمم نکشی ..

حرف بزن که با صدات .. قصه هام آغاز میشن ..

همه ی ترانه هام با تو هم آواز میشن ..

تو بخون که خوندنت .. گل عشق رو می کاره ..

تو بیا که لحظه هام با تو شادی می یاره ..

چی میشد ...... اگه مشید ...

**********************************
به تو نامه می نویسم / به تو ای همیشه در یاد

ای همیشه از تو زنده/ لحظه های رفته بر باد

وقتی که بن بست غریب/ سایه سار قفسم بود

زیر رگبار مصیبت / بی کسی تنها کسم بود .

ای همیشگی ترین عشق در حضور حضرت عشق

به تو نامه مینویسم ، نامه ای نوشته بر باد

که به اسم تو رسیدم ، قلمم به گریه افتاد ...

باید از من می گذشتی ، برتر از من عشق ما بود

********************************

 

برای کسی که هیچ وقت محبتهاشو فراموش نمی کنم ..

و حتی اگه کنارم نباشه و خبری ازش نداشته باشم ..

..................همیشه در یادمه ....................

********************************

یک وقت نشی  خسته ز من ..

سایه ی عشق تو  به من .. الهی هیچ وقت نشه کم ..

نکنه درگیرم کنی .. یکروزی با غصه و غم ..

نگیره سرما دل تو .. باد ببره حوصلتو ..

بیرون کن از سر گِله ات رو ..

یک وقت نشی  خسته ز من ..

بگی شدی زندونی ام ...

می خوام که تازه تر بشه روزامون از کهنگی ها ..

نقشی برامون نَمونه .. به جز طعم قشنگی ها ..

یک وقت نشی  خسته ز من ..

*****************************

بهم قول دادی فراموشم نکنی ..

منو که همیشه سنگ و سخت بودم .

منی که نمی دونستم دوست داشتن چیه ..

خاله سوسکه قول داد اگه آقا موشه وفادار باشه ..

          ....  باهاش بمونه  ......

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 86/2/6ساعت 12:21 صبح توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

....قدر دوستی ها را بدان نازنینم .....

...... زیباترین کلمه برای آغاز دوستی ها ...دوستت دارم.....

                                              هیچوقت مهربانی و دوستی را از یاد نبر 

                                                                                   

 


نوشته شده در یکشنبه 86/1/19ساعت 4:30 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

  سلام...  عیدتون مبارک با تاخیر J

ببخشید که اینقدر دیر به روز شدم...

**************************************************

دلم گرفته است .. به قدر دریاهای آبی ..

به قدر آسمان پر ستاره ...

به قدر ستاره ها ... به قدر سبزی جنگل ...

اندازه ی همه ی گل های دنیا ...

گاهی از خدا می پرسم چرا آدمها اینقدر تنهایند ؟؟

چرا غم ؟؟ چرا عشق ؟؟

راستی ..چرا عشق وقتی دلها اینقدر از هم دورند ؟؟
چرا دلها اینقدر نازکند که با تلنگری می شکنند ؟؟

چرا دیوارهای سنگی بین آدمهاست ؟؟
من به امید روزهای روشن .. روزهای شاد زندگی ..

در انتظارم .. در انتظار گمگشته ام ...

شاید بیایید ...

آیا مهر و محبت هنوز هست ؟؟
پس چرا من نمی بینمش ؟؟ چرا هرکه را دوست داری تنهایت می گذارد ؟؟
این از بی وفایی دنیاست ؟؟ یا آدمها ؟؟

که میداند چرا من تنهایم ؟؟
چرا این روزها و شبها اینقدر سوت و کورند ؟؟
چرا اینقدر تنهایی و سکوت برای من است ؟؟

خدا پاسخم را نمی دهد .. آیا تو میدانی جوابم چیست ؟؟
**************************************************

سلام ...

می تونید جواب سوالهاین مو بدید ؟؟

اگه این جواب بدید ممنونتون می شم ..

 

**************************************************

 

قدرمو میدونی یک روز .....

یادم می افتی شب و روز ....

صدام تو گوشت می پیچه....

مثل یک آه سینه سوز....

حسرت یک لحظه نگام....

دلتنگ میشی بد جور برام....

این روزا دور نیست به خدا ...

حتی به خوابت نمی یام ....

 

**************************************************

 

تو یک حادثه ی خوب ...

سر آغازی و پایان ...

تو آرومی و آشوب ...

تو پر معنی و محجوب ...

توی هر ذره ی عشقم ببین تو رو نوشتم ..

ولی دل تو دلم نیست .. دلت وقتی باهام نیست ...

یک نوری تو خرابه ... خورشید با تو خوابه ..

درخشنده تر از ماه ..تویی جشن ستاره ..

ولی تو این شب تار .. یک سوسو تو شبم نیست ..

..................دلت وقتی باهام نیست .............
تو نانوشته و بکر ...تو نشنیده ترینی ...

ولی وقتی که نیستی .... دیگه وسوسه ای نیست ...

اگه می خونی از عشق .. نگو عشق تو چشام نیست ..

بی حوصله شد دل .. دیگه صبر و قرار نیست ..

.............. دلت وقتی باهام نیست ..........

 

**************************************************

تنهایی بد دردیه ... امیدوارم هیچکس تنها نمونه ...

عشقی که با سکوت همراه باشه از تنهایی بدتره ....

از ته دل دعا می کنم هیچ کس عاشق و تنها نباشه ...

**************************************************

عشق تو توی قلبم می مونه ....

بیا دست بذار توی دست من .. عشقمو بیشتر کن ..

توی چشم من زل بزن .. منو آتیشی تر کن ..

با تو بهار و با تو پاییزو .. با تو دنیا رو عشقه ..

با تو خوبی رو .. حتی غمها رو عشقه ..

**************************************************

 

فعلا خداحافظ ... موفق باشید و سربلند

 

نظز یادتو نره ها .. ممنون ..

 

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 86/1/19ساعت 4:17 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

سلام ..

خوب هستید ؟؟

بچه ها چرا نظر نمیدید ؟؟

خواهش می کنم نظر بدید ...

بچه ها پیشاپیش عیدتون مبارک ....

از خیلی خوب به خیلی بد

خیلی خوب...خیلی زود تبدیل شد به خیلی بد

خیلی زود

هیچ کس چیزی به من نگفت و به همین دلیل هیچ وقت سر در نیاوردم

که خیلی خوب ، چقدر زود تبدیل به خیلی بد می شود

آفتاب....تبدیل شد به سایه ، به باران

شور و شوق ، تبدیل شد به لذت ، به درد

ترنم ترانه های دل انگیز عاشقانه جایش را داد به سر دادن سرودهای غم انگیز .خیلی زود

                              : معنی شعر  è

                            So good to so bad

                          So good , to so bad , so soon

                          But nobody told me , so I never knew

                          It goes from so good , to so bad , so soon

                          It went from sunshine…to shadows…to rain

                          It went from passion…to pleasure…to pain

                          From singing sweet love songs , to crying the blues

                          So good … to so bad…so soon

**********************************************************

عزیزان اینا حرفای دله ...

خوشحال میشم که نظرتون رو راجع به حرفای من که توی این وبلاگن بدید ..

خیلی ممنون ..

امیدوارم همیشه موفق باشید ...

خداحافظ ...

خوش بگذره

 

 

                                                      

 


نوشته شده در دوشنبه 85/12/21ساعت 1:24 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

سلام ..........

خوبید .....

امروز می خوام یک آهنگ قشنگ از تتلو براتون بذارم ....

امیدوارم لذت ببرید ........

http://www.divshare.com/download/176336-865


نوشته شده در پنج شنبه 85/12/10ساعت 5:21 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

   سلام J   

حال شما ؟         احوال شما ؟         
خوب که هستید ؟؟      سلامت که هستید ؟؟

خدا رو شکر ... .

امروز می خوام مطلب های کوتاه ولی قشنگ براتون بزارم .......    

امیدوارم خوشتون بیاد     

 

*************************************************

 

آشتی

پس از قرن ها دوری ، ماه را با خورشید آشتی دادم

نمی دانم شب است یا روز !!!

بدی آشتی همین است !!!

 

*******************************************

 

وفادار...

یک چیزی هست که خیلی وفادار می ماند ....

وقتی می روی ، او نمی آید و به احرام قمهایت همان جا می ماند .

او کسی نیست جر ....... جای پایت .........

 

*****************************************

 

آرامش ...

خانه آرام است . حتی کمد ها هم غر غر نمی کنند .

فقط صدای تیک تاک در گذر زمان با من همسفر شده...

 

*****************************************

 

ای کاش !!!!

ای کاش خانه ای داشتم از جنس بلور

 و میان ستاره های نقره ای درخشان سکونت داشتم.

ای کاش می توانستم ماه تابان باشم و با چهره ای نقره ای

به آسمان شب چشم بیندازم ..

ای کاش می توانستم با فرشته های کوچک آسمان دوستی کنم ..

ای کاش می توانستم تنهایی ام را با خورشید تقسیم کنم

و غم هایم را در دل سیاه شب پنهان سازم.

 

****************************************

 

خورشید کجاست ؟

در پس چشم های آرامت ،

طوفانی از دلهره و اضطراب پیداست

طوفانی که سالهاست می آید و رویایا آرام چشمانت را

به گردابی عظیم تبدیل می کند ..

چشم هایت منتظرند .. منتظر خورشید تا بیاید

و پرتو آرامش و را در چشمانت بتاباند .

خورشیدی از جنس نور و آرامش ..

اما خورشید کجاست ؟؟

 

****************************************

 

صفحه ای برای تو ...

از روزی که تو رفتی یک دقیقه سکوت به احترام آن ثانیه ها

در تقویم لحظه های من حک شده است .

نگاه کن که چطور عقربه ها به سرعت به جلو پرتاب می شوند و به گذشته ها می خندند. شاید روزی در کنار گذر زمان به یکدیگر برسیم ...

دفتر زندگی را باز می کنم و به همه صفحه هایش می نگرم .

به صفحه های قبل می روم ، همان صفحه ای که تو هنوز در کنارمان بودی ....

همه صفحه ها خط خطی است ، درست مثل ما آدمها ، ما با هم خط خطی شده ایم .. بعضی شکسته ... بعضی موازی ...

همه صفحه ها سیاه است ، همه ی صفحه پر شده است ؛

ولی این را بدان که یک صفحه برای آمدنت کنار گذاشته ام ...

 

*****************************************

بر بام رویا ........

هزار بار بر بام رویاهایم می ایستم ...

پرواز می کنم ...

لبخند می زنم ........

و باز سقوط می کنم ........

بر دشت پر ملال تنهایی ام !!!

 

***************************************

 

فقط 5 تا .....

خدا

غروب

لبخند

باران

مهربانی

نمی دانم این ها چه ربطی به هم دارند

فقط می دانم

در دنیای به این بزرگی

تنها به امید اینها زنده ام .......

**************************************

 

خوب فکر کنم بس باشه ...

اگه خوشتون اومد حتما نظر بدید ..

جای دوری نمی ره ها ......

 

خیلی خوشحالم می کنید ........        

خداحافظ تا سلامی دوباره .......

J    

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 85/12/9ساعت 2:44 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

سلام ......... خوبید دوستای من ؟؟؟ خوش می گذره ؟؟؟ 

روز ولنتاین را هم به همه ی شما عاشقا و دوستا تبریک می گم .....

خوش بگذره ...

                                                               

                                                      

فعلا خدا حافظتون ...  مراقب خودتون باشید .......

 

                                                        

 

                                


نوشته شده در دوشنبه 85/11/23ساعت 3:16 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

تورا گم کرده ام امروز ...وحالا لحظه های من ..گرفتار سکوتی سرد وسنگینند.

.وچشمانم...که تا دیروز به عشقت می درخشیدند .

..نمی دانی چه غمگینند ..چراغ روشن شب بود ..برایم چشم های تو.

. نمی دانم چه خواهد شد....پر از دلشوره ام... بی تاب ودلگیرم..

...کجا ماندی ؟؟؟؟

.....................................................................................................................................................................

سلام ... خوبید ؟؟ خوشید ؟؟؟ شما چطوری آقا موشه ؟؟ خاله ات خوبه ؟؟؟

.....................................................................................................................................................................

میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد بهت چی گفت ؟

جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم .

تو تنها نیستی . توکوله بارت عشق میزارم که بگذری، قلب میزارم که جا بدی، اشک میدم

که همراهیت کنه، ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم ....

.....................................................................................................................................................................

باغبان در باز کن من مرد گلچین نیستم مینشینم گوشه ای گل را تماشا میکنم

.....................................................................................................................................................................

موج اگر میدونست که ساحل هیچ وقت دستشو نمیگیره هرگز نفس نفس نمیزد برای رسیدن..

 دیشب تو فکرت بودم که یه قطره اشک از چشمام جاری شد........ از اشک پرسیدم چرا اومدی؟؟

گفت آخه تو چشمات کسی هست که دیگه اونجا جای من نیست

.....................................................................................................................................................................

رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود

 این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود

 رفتم، که داغ بوسه پر حسرت ترا با اشک های دیده ز لب شستشو دهم

 رفتم که ناتمام بمانم در این سرود رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم

 رفتم مگو، مگو، که چرا رفت، ننگ بود عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما از پرده خموشی و ظلمت،

 چو نور صبح بیرون فتاده بود به یکباره راز ما رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم در لابلای دامن شبرنگ زندگی رفت

.....................................................................................................................................................................

عزیزان ....... فعلا خدا حافظ همتون .... مراقب خودتون باشید ..........               

  بابا خواهش می کنم نظر بدید دیگه ........  


نوشته شده در پنج شنبه 85/11/19ساعت 4:29 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ