سفارش تبلیغ
صبا ویژن


*+* شیرین بی فرهاد *+*

   سلام J   

حال شما ؟         احوال شما ؟         
خوب که هستید ؟؟      سلامت که هستید ؟؟

خدا رو شکر ... .

امروز می خوام مطلب های کوتاه ولی قشنگ براتون بزارم .......    

امیدوارم خوشتون بیاد     

 

*************************************************

 

آشتی

پس از قرن ها دوری ، ماه را با خورشید آشتی دادم

نمی دانم شب است یا روز !!!

بدی آشتی همین است !!!

 

*******************************************

 

وفادار...

یک چیزی هست که خیلی وفادار می ماند ....

وقتی می روی ، او نمی آید و به احرام قمهایت همان جا می ماند .

او کسی نیست جر ....... جای پایت .........

 

*****************************************

 

آرامش ...

خانه آرام است . حتی کمد ها هم غر غر نمی کنند .

فقط صدای تیک تاک در گذر زمان با من همسفر شده...

 

*****************************************

 

ای کاش !!!!

ای کاش خانه ای داشتم از جنس بلور

 و میان ستاره های نقره ای درخشان سکونت داشتم.

ای کاش می توانستم ماه تابان باشم و با چهره ای نقره ای

به آسمان شب چشم بیندازم ..

ای کاش می توانستم با فرشته های کوچک آسمان دوستی کنم ..

ای کاش می توانستم تنهایی ام را با خورشید تقسیم کنم

و غم هایم را در دل سیاه شب پنهان سازم.

 

****************************************

 

خورشید کجاست ؟

در پس چشم های آرامت ،

طوفانی از دلهره و اضطراب پیداست

طوفانی که سالهاست می آید و رویایا آرام چشمانت را

به گردابی عظیم تبدیل می کند ..

چشم هایت منتظرند .. منتظر خورشید تا بیاید

و پرتو آرامش و را در چشمانت بتاباند .

خورشیدی از جنس نور و آرامش ..

اما خورشید کجاست ؟؟

 

****************************************

 

صفحه ای برای تو ...

از روزی که تو رفتی یک دقیقه سکوت به احترام آن ثانیه ها

در تقویم لحظه های من حک شده است .

نگاه کن که چطور عقربه ها به سرعت به جلو پرتاب می شوند و به گذشته ها می خندند. شاید روزی در کنار گذر زمان به یکدیگر برسیم ...

دفتر زندگی را باز می کنم و به همه صفحه هایش می نگرم .

به صفحه های قبل می روم ، همان صفحه ای که تو هنوز در کنارمان بودی ....

همه صفحه ها خط خطی است ، درست مثل ما آدمها ، ما با هم خط خطی شده ایم .. بعضی شکسته ... بعضی موازی ...

همه صفحه ها سیاه است ، همه ی صفحه پر شده است ؛

ولی این را بدان که یک صفحه برای آمدنت کنار گذاشته ام ...

 

*****************************************

بر بام رویا ........

هزار بار بر بام رویاهایم می ایستم ...

پرواز می کنم ...

لبخند می زنم ........

و باز سقوط می کنم ........

بر دشت پر ملال تنهایی ام !!!

 

***************************************

 

فقط 5 تا .....

خدا

غروب

لبخند

باران

مهربانی

نمی دانم این ها چه ربطی به هم دارند

فقط می دانم

در دنیای به این بزرگی

تنها به امید اینها زنده ام .......

**************************************

 

خوب فکر کنم بس باشه ...

اگه خوشتون اومد حتما نظر بدید ..

جای دوری نمی ره ها ......

 

خیلی خوشحالم می کنید ........        

خداحافظ تا سلامی دوباره .......

J    

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 85/12/9ساعت 2:44 عصر توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ