*+* شیرین بی فرهاد *+*
عقربه های ساعت مدام سکوت اتاقم را نیش می زنند ، بعداز تو زمان چه زهری دارد از (م،م،نصاری..)...دوست خوبم (این آهنگها رو برای دل خودم گذاشتم .. قشنگن .. اگه خواستید دانلود کنید ) به امید آن که تو دستم بگیری ، در آن طوفان به دریا تن کشیدم .... همه جا سکوته .. تاریک نیست .. روشن روشنه ... گیچ و گنگم درست مثل این چند روز که گذشت .. انگار همه چیز دست به دست هم داده حالمو خرابتر کنه .. انگار تنهایی از چشم آدم بیرون میزنه و فریاد میزنه .." من تنهااام " و همه اینو میشنون و میان سراغت .. دیگه توی سکوت نیستم .. خیلی وقته از گوشه ی خلوتم اومدم بیرون و ظاهری یاباطنی ، به هر حال می خندم و از اون غم ظاهرم اثری نیست .. این روزا چندبار دام عشق جلوم پهن شد .... عشق چقدر دلفریبه !!!؟؟ این چه آتیشیه ؟؟ آتیش عشق .. اولش خنکه .. خنک و دلچسب .. اما کم کم داغ میشه ..داغ و سوزناک .. اونقدر داغ که تو رو ذوب میکنه و .... خودشم نابود میشه .... اما نه .. این آدما ، چشمای رنگارنگ و پر زرق و برق دیگه دلمو نمیلرزونه ..... من یه بار تو این آتیش سوختم و دیگه بهش دست نمیزنم ... تا اون بود انگار چشمام و نگام قفل بود ... هیچکس طرفم نمیومد .. اگرم میومد ......... زود می پرید .. آرزوم اینه که ، اونی که این روزای سرد و ساکتو برام ساخته حال و روزمو ندونه .... سکوتش، داغ تر از هر آتیشه ... خدایا .... یا علی گفتم و توی راه فراموشی قدم میزارم ... کمکم کن ....
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |