سلام مهربون ... باز هم اما عشق ... تا به حال كسي نتونسته معناي واقعي اونو بفهمه و بيخود نميشه از عشق حرف زد تا زماني که حد اقل کمي از عشق و سختي هاي رسيدن به اون رو احساس کني کوچيک که بودم فکر ميکردم آدما چقدر بزرگن و مي ترسيدمبزرگ که شدم فهميدم آدما چقدر کوچيکن و بازم ترسيدمهر چه قفس کوچکتر باشد آزادي شيرين تر است هيچ وقت شعار نداده ام......که به زور لبخند بزنبعضي وقتها بايد تا نهايت ارامش گريست انگاه تبسمت زيباتر از رنگين کمان بعد از باران خواهد شدتکه هاي قلبم را *با تو قسمت ميکنم*شايد هيچ اثري بر اين سرماي زمستاني*نداشته باشداما........*براي لحظه اي مي تواني گرماي عشق واقعي را*در دستانت حس کني
راستي من اولين نفرم و باز هم همون عاشق تك و تنها ولي چرا تنها .. ؟؟؟
مسيح: يه ستاره از آسمون